English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5653 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
index map U نقشه تهیه شده از روی عکس هوایی
aerocartograph U وسیله تهیه نقشه از روی عکس هوایی
stereophotogrammetry U تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
photogrammetry U مبحث اندازه گیری ومساحی ازروی عکسهای هوایی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
z scale U نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
photo distance U مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
feeler U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feelers U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
base complex U مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
aerial survey U نقشه برداری هوایی
air target chart U نقشه هدفهای هوایی
air plot U نقشه ناوبری هوایی
aeronautical chart U نقشه ناوبری هوایی
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص ناوبری هوایی
photo interpretation U نقشه کردن عکس هوایی
target chart U نقشه هدفهای بمباران هوایی
air target material program U برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
photo interpretation U تفسیر عکس هوایی نقشه عکسی
aeronautical information overprint U اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
imagery exploitation U مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
pictomap U نقشهای که روی عکس هوایی تهیه شده است
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air target mosaic U مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
over freight U بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
module U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
modules U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
shuttle bombing U بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
mosaic mountant U صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
army material program U برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
area projection U تهیه نقشه از منطقه
topography U تهیه نقشه از عوارض
hydrography U تهیه نقشه دریایی
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
photogrammetric map U تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
aerocartograph U دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
photogrammetry U فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
raid U تک هوایی
raided U تک هوایی
skyway U پل هوایی
aviation medicine U طب هوایی
raids U تک هوایی
air raids U تک هوایی
air raid U تک هوایی
pneumatic U هوایی
airs U هوایی
air head U سر پل هوایی
raiding U تک هوایی
aired U هوایی
overhead line U خط هوایی
air U هوایی
overhead roadway U پل هوایی
airy U هوایی
atmospheric U هوایی
anti aircraft U ضد هوایی
flying bridge U پل هوایی
airhead line U خط سر پل هوایی
airborne U هوایی
aerobics U هوایی
aerobic U هوایی
AA U ضد هوایی
overhead U هوایی
air strike U تک هوایی
air drawn U هوایی
over-pass U پل هوایی
acclimatization U هم هوایی
air attack U تک هوایی
strike U تک هوایی
stuffiness U بد هوایی
overhead conductor U خط هوایی
air lane U خط هوایی
aerials U هوایی
overpass U پل هوایی
aerial line U خط هوایی
overpasses U پل هوایی
strikes U تک هوایی
linear distance U خط هوایی
aery U هوایی
aerial U هوایی
air built U هوایی
air inst alations U تاسیسات هوایی
air way station U خطوط هوایی
tactical air observer U دیدبان هوایی
air way U مسیر هوایی
linesmen U سیمکش هوایی
linesman U سیمکش هوایی
aerial circuit آنتن هوایی
airmobile U متحرک هوایی
aerial delivery U پرتاب هوایی
air vice marshal U سرتیپ هوایی
aerospace U فضای هوایی
air dribble U دریبل هوایی
air facility U تاسیسات هوایی
aerily U بطور هوایی
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1Formation Process
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
3biotargeted
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com